دیشب خواب دیدم با دوستم با ماشین در حال رانندگی بودیم اون دوستم راننده بود و من بغل دستش نشسته بودم داخل شهر شدیم احساس کردم داره با سرعت زیادی حرکت می کنه و در داخل شهر هر لحظه هم بر سرعتش اضافه می کرد به اون گفتم تو چرا این همه سرعت داری میری ممکنه هر لحظه تصادف کنیم یا به ساختمانهای داخل شهر برخورد کنیم اون به من زیادی هم نگاه می کرد و می گفت نترس اتفاقی نمی افته و پدال گاز رو بیشتر فشار داد و ظاهرا هم خیلی خوشحال بود گفتم دیوانگی داری میکنی هر 2 تامون تاچند لحظه دیگه حتما می خوریم به این ساختمانهای کنار خیابان چند تا پیچ رو رد کرد بهخ پیچ چهارم که رسید می خواست ببیچه به سمت چپ نتوانست و ماشین با همان سرعت بالا خورد به ساختمانهای اطراف و بعدش دیدم هر 2 تامون سالم هستیم و از اینطرف ساختمان رفتیم اونطرف بیرون امدیم حتی ساختمانها هم اسیب ندید با اینکه با تمام سرعت به انها خوردیم اما نه ما نه ساختمانها اسیب ندید و دوباره برگشتیم به جای اول در خیابان تعجب کردم و گفتم تو هم دیدی که از این ساختمانها عبور کردیم گفت دیدی الکی می ترسیدی تا اینکه بیدار شدم تازه فهمیدم که خواب بود پیش خودم گفتم اون یک خواب بود ممکنه همین الان در بیداری هم موجوداتی با ماشین با اخر سرعت از این دیوارها عبور کنند بدون اینکه کسی یا ساختمانی اسیب ببینه یا اصلا کسی هم متوجه بشه چون وقتی ما داشتیم به ساختمانها برخورد می کردیم همه بی خیال بودند و هیچ کسی هم از ترس فرار نکرد و کسی ما را نمی دید چون ما از خواب رفته بودیم در دنیای بیداری انها ....